می گویند اگر صدایش بزنی می آید.آن قدر سریع که باورت نمی شود و آن قدر آرام که متوجه اش نمی شوی! اما اگر راست هم نگویند تو باید بیایی!هم سریع و هم آرام! چه من متوجه شوم و چه باورم نشود.
میگویند اگر نیکی کنی جوابت را چند صد برابر بیشتر می دهد و از راهایی پاسخ ات را می دهد که حتی به ذهنت هم نمی رسد. اما اگر این را هم نمی گفتند تو باید جواب عملم را به نیکو ترین شکل ممکن بدهی. چه به ذهن من برسد و چه نرسد!
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد...
ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟